سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        یادی از منوچهر احترامی
        ارسال شده توسط

        ستاره مشرقی

        در تاریخ : چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۸۹ ۰۸:۰۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۶۰ | نظرات : ۲

        منوچهر احترامی (۱۳۲۰تهران - ۲۳ بهمن۱۳۸۷تهران) طنزپرداز از قدیمی‌ترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان بود، که مجموعهٔ کارهای «حسنی نگو یه دسته‌گل» او از دههٔ ۶۰ تا امروز، با مجموع تیراژ چندمیلیونی همچنان یکی از محبوب‌ترین کتاب‌های کودکان به‌شمار می‌رود. احترامی در مدارس مروی و دارالفنون دوران تحصیل را طی کرد و از دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. وی سال‌ها به عنوان طنزنویس با نشریات مختلف همکاری داشت و طی چندسال گذشته اغلب آثارش را در مجله گل‌آقا به مدیریت کیومرث صابری فومنی (گل آقا) چاپ می‌کرد. وی طنزنویسی را به طور جدی از سال ۱۳۳۷ با مجله توفیق آغاز کرد و با مطبوعات دیگر و نیز رادیو و تلویزیون هم همکاری داشت. امضاهای مستعاری همچون «م.پسرخاله»، «الف ـ اینکاره» و ... از امضاهای اوست. منوچهر احترامی تاکنون بیش از پنجاه عنوان کتاب برای کودکان نوشته و منتشر کرده که «حسنی نگو یه دسته گل» و «خروس نگو یه ساعت» و «خرس وکوزه عسل» و «دزده و مرغ فلفلی» و... از آن جمله‌اند. وی در روز چهارشنبه، ۲۳ بهمن۱۳۸۷ بر اثر نارسایی قلبی، در یکی از بیمارستان‌های تهران درگذشت . متن زير داستان كوتاهي از اوست :

        مارهاقورباغه ها را مي خوردند و قورباغه ها غمگين بودند

        قورباغه ها به لك لك ها شكايت كردند

        لك لك هامارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند

        لك لك ها گرسنه ماندند و شروع كردند به خوردن قورباغه ها

        قورباغه ها دچار اختلاف ديدگاه شدند

        عده اي از آنها با لك لك ها كنار آمدند و عده اي ديگر خواهان باز گشت مارها شدند

        مارها باز گشتند و همپاي لك لك ها شروع به خوردن قورباغه ها كردند

        حالا ديگر قورباغه ها متقاعد شده اند كه براي خورده شدن  به دنيا مي آيند

        تنها يك مشكل براي آنها حل نشده باقي مانده استاينكه نمي دانند توسط دوستانشان خورده مي شوند يا دشمنانشان


        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۰ در تاریخ چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۸۹ ۰۸:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۱ شاعر این مطلب را خوانده اند

        جعفر محمدی (ضمیرچنارانی)

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2